Dienstag, 2. Juni 2009

اینم میگذره و باز همه فراموش میکنن چی گذشت

این روز ها بحث داغ روز بحث انتخاباته .گرچه از ایران دور هستم و شاهد مستقیم جنجالهای انتخاباتی نیستم اما به لطف انتشار سریع اخبار در رسانه ها و دست اول بودن گزارشات به جرأت میتونم بگم کمتر نه ،بلکه بیشتر از ایرانی ها ی مقیم ایران رویداد های روز رو مطالعه میکنم . احتمال اینکه بتونم رأی بدم خیلی ضعیفه . چون. . . چون تو شهری که من زندگی میکنم شعبه انتخاباتی نداره و روز انتخابات هم روز کاری منه و اینکه نمیتونم تا شهر دیگه برم چون ماشین ندارم و . . . . خلاصه
اما میخونم در بعضی از سایتها که انتخابات رو تحریم میکنند و یا بعضی از دوستان در مورد کاندیدای خودشون تبلیغات میکنند و گاهاً هم با خشونت نظرات دیگران رو زیر سوال میبرند . میخواهم بگم که خشونت چرا ؟تحمیل نظرات شخصی چرا ؟چرا فکر میکنیم که ما درست فکر میکنیم ؟و دیگران رو هم باید به مسیر خودمون بکشونیم ؟به نظر من زیبایی یک جامعه موفق به اینه که همه انسانهای اون جامعه مثل هم فکر نکنند .هر کسی باید بتونه آزاد انه حرف بزنه و به خاطر نظراتش مورد احترام قرار بگیره .تمام ارزشهای یک جامعه متمدن رو همین تبادل نظرات و تفاوت ایده ها تعیین میکنه .و دیگه اینکه خوشحالم از اینکه میبینم مردم کشورم نگاهی متفاوت نسبت به انتخابات در سالهای گذشته پیدا کردن
آرزوی دمکراسی برای کشورم دارم

4 Kommentare:

محمد hat gesagt…

سلام و تبریک که اینجارو شروع کردی
:Dمن همچنان مشتری ثابت هستم

محمد hat gesagt…

راستی چه قشنگ گفتی...
به خاطر کارهای این مردک و اینکه مردم دیدن با رای ندادن چه به سرشون اومد، خیلی ها فهم انتخاباتیشون بالا رفته. دیگه همه می دونن سرنوشتشونو نباید دست اما و اگر بدن
حالا همه می خوان تلاش کنن که این دوباره انتخاب نشه. احتمالا رکورد شرکت در انتخابات شکسته می شه!

محمد hat gesagt…

شاعر هم دقیقاً حرف تورو زده! مگه نه؟

من . . . hat gesagt…

میشه اینطور هم برداشت کرد